مسجد مهمان خانه خدا در زمین، جایگاه نزول برکات و خیرات آسمانى، خانه راز و نیاز، عشق و محبت، صفا و صمیمیت، ایثار و رحمت، تجلّى بهشت خدا در زمین، محل آرامش موحدان است. مکان آن، بهترین قطعات زمین است و فرشتگان، با اهل آن همنشین مى باشند. آنچه از بررسى نقش مسجد در صدر اسلام به دست مى آید، جامعیت مسجد در همه زمینه هاى عبادى، سیاسى، فرهنگى، آموزشى، نظامى، قضایى و... است. با پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى رحمه الله ، مساجد نیز همانند دوران صدر اسلام جایگاه واقعى خود را باز یافتند؛ به طورى که نیروهاى فعال در مساجد، به طور مستقیم در متن انقلاب شرکت جستند. از آن پس مساجد نقش پایگاه ارتباطى مردم را بر عهده داشتند و در شرایط حساس نهضت اسلامى توانستند به انسجام نیروهاى مردمى بپردازند. علاوه بر این، بسیارى از برنامه هاى انقلاب مانند انتخابات شوراهاى محلى، کانونهاى بسیج و دیگر ضرورتهاى زمان در مساجد انجام گرفت. نویسنده در صدد است تا با مرورى اجمالى بر نظرات بزرگ مرد تاریخ، حضرت امام خمینى رحمه الله جایگاه و نقش مسجد در جامعه اسلامى را مورد بررسى قرار دهد. سنگر سربازان خداچشمه زلال مبارزه بر ضد باطل در طول تاریخ از مسجد جوشیده است. حضرت امام رحمه الله با شناخت موقعیت و نقش مسجد، خطاب به مسلمانان جهان مى فرمود: «اگر حرم و کعبه و مسجد و محراب، سنگر و پشتیبان سربازان خدا و مدافعان حرم و حرمت انبیاء نیست، پس مأمن و پناهگاه آنان در کجاست؟» امام بزرگوار با تأکید بر نقش محورى مسجد در خنثى کردن نقشه هاى دشمنان اسلام مى فرمایند: «اینها از مسجد مى ترسند. من تکلیفم را باید ادا کنم؛ به شما بگویم. شما دانشگاهیها شما دانشجوها، همه تان مساجد را بروید پر کنید! سنگر هست اینجا؛ سنگرها را باید پر کرد.» و در جایى دیگر مى فرمایند: «مساجد و محافل دینیه را که سنگرهاى اسلام در مقابل شیاطین است، هر چه بیشتر گرم و مجهز نگه دارید!» مسجد، پایگاه انقلاب و حرکتبا بررسى تحولات سالهاى سرنگونى رژیم شاهنشاهى و پیروزى انقلاب اسلامى، نقش و اهمیت مسجد در ابعاد مختلف به وضوح هویدا مى گردد. در آن زمان مردم و روحانیت با محوریت مساجد مبارزات خویش را تا پیروزى نهایى ادامه دادند. یقیناً در گذشته و حال و آینده، هیچ مکانى قابلیت این مرکزیت را نداشته و ندارد. بنابراین هم اینک نیز دورى مردم از مساجد، موجب شادى دشمنان و تضعیف انقلاب خواهد شد. در آن موقعیت حساس، مسجد پایگاهى شد تا شاگردان و پیروان حضرت امام رحمه الله به همراه اقامه فرایض دینى و عبادى - که دلیل حضور مردم در مساجد بود - پیامها و فرمانهاى امام خمینى رحمه الله را دریافت کنند. آن بزرگ معمار انقلاب، با تأکید بر حفظ مساجد به عنوان اصل و اساس انقلاب مى فرمایند: «مسجد محلى است که از آن باید امور اداره بشود. این مساجد بود که این پیروزى را براى ملت ما درست کرد. این مراکز حساسى است که ملت باید به آن توجه داشته باشند. این طور نباشد که خیال کنیم حالا دیگر ما پیروز شدیم، دیگر مسجد مى خواهیم چه کنیم؟ پیروزى ما براى اداره مسجد است.» بر اساس همین دیدگاه است که متفکران و نویسندگان خارجى نیز به اهمیت مساجد در ساختار انقلاب تأکید کرده و آن را محور اصلى در شکل گیرى انقلاب اسلامى ایران دانسته اند. حامد الگار نویسنده و منتقد بزرگ مى گوید: «مسجد هسته اساسى تشکیلات انقلاب اسلامى بود. یکى از عناصر مهم در پیروزى انقلاب، احیاى مجدد مسجد و تمام ابعاد عملکردى آن بود. نقش مسجد، دیگر نه عزلت و گریزگاهى از جامعه بود که مردم براى دورى جستن از دنیا، گرفتن وضو، انجام عبادات یا گوش دادن به صوت قرآن به آن پناه مى بردند، بلکه برعکس، مسجد به یک کانون مبارزه و مرکز فرماندهى بدل گردید. به طور خلاصه، مسجد تماماً آن چیزى شد که در عصر پیامبر بود.» در زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله یکى از مهم ترین نقشهاى مسجد، تدارک مقدمات فکرى و بسیج عمومى مسلمانان به منظور جهاد با کفار بوده است. عیناً همین نقش در جریان نهضت روحانیون شیعه به رهبرى امام خمینى رحمه الله در سال 1342 ه. ش و پس از آن در جریان پیروزى انقلاب اسلامى ایران مشاهده شد. تأثیر این مکان مقدس در جذب نیروهاى رزمنده بسیجى و آموزش آنها و نیز پشتیبانى و فعالیتهاى پشت جبهه، بر هیچ کس پوشیده نیست. امام خمینى رحمه الله مساجد را مرکز جنبشها و حرکتهاى اسلامى معرفى کرده و فرموده است: «مسجد در اسلام و در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش و حرکتهاى اسلامى بود.... از مسجد تبلیغات اسلامى شروع مى شده است. از مسجد حرکت قواى اسلامى براى سرکوبى کفار و وارد کردن آنها در [زیر] بیرق اسلام بوده است. شما که از اهالى مسجد و علماى مساجد هستید، باید پیروى از پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله و اصحاب آن سرور کنید و مساجد را براى تبلیغ اسلام و حرکت اسلامیت و قطع ایادى شرک و کفر و تأیید مستضعفین در مقابل مستکبرین قرار دهید!» اهمیت اجتماع در مسجداسلام در ابتداى نظام مند ساختن سازمان دینى خود، تأسیس مرکز تجمع عمومى مسلمانان را با نام «مسجد» در اولویت قرار داده و تجمع در آن را به نیکوترین وجه ستوده، بیشترین تأکیدات را در راستاى حفظ این سنگر توحیدى ابراز نمود. حضرت امام رحمه الله بر اساس همین شناخت، بارها بر اهمیت اجتماع و حضور فعال در مساجد تأکید داشته، آن را موجب تقویت اسلام و نظام مى دانستند: «مساجد باید مجتمع بشود از جوانها! اگر ما بفهمیم که این اجتماعات چه فوایدى دارد و اگر بفهمیم که اجتماعاتى که اسلام براى ما دستور داده و فراهم کرده است، چه مسائل سیاسى را حل مى کند، چه گرفتاریها را حل مى کند، این طور بى حال نبودیم که مساجدمان مرکز بشود براى چند پیرزن و پیرمرد.» همچنین مى فرمودند: «نماز را در جماعت بخوانید! اجتماع باید باشد. اجتماعاتتان را حفظ کنید! مساجدتان را محکم نگه دارید!» و در سخنى دیگر فرمودند: «مسجد مرکز تبلیغ است. در صدر اسلام از همین مسجدها جیشها، ارتشها راه مى افتاده. مرکز تبلیغ احکام سیاسى- اسلامى بوده. هر وقت یک گرفتارى را طرح مى کردند، صدا مى کردند: «الصلوة مع الجماعة»، اجتماع مى کردند. این گرفتارى را طرح مى کردند، صحبتها را مى کردند. مسجد مرکز اجتماع سیاسى است. اجتماعات خود را هر چه بیشتر در مساجد و محافل و فضاهاى باز عمومى برپا نمایید!» آنچه در طول مبارزات و فعالیتهاى انقلابى روشن گشت، آن است که مساجد تنها جایگاهى هستند که در جوّى آکنده از وحدت، اخوّت و معنویت، نیروهاى مبارز، مؤمن و شجاع را در خود جاى داده و از این طریق، در جهت بیدارى و آگاهى بخشى به گروههاى مختلف مردمى، رسالت خویش را عینیت بخشیده است. به همین دلیل است که دشمنان از مساجد به عنوان مراکز نیرومند پشتیبانى انقلاب و ستاد عملیاتى رهبر انقلاب اسلامى در هراس و وحشت بوده و بارها مساجد را آماج حملات خود قرار داده اند و هم اینک نیز دشمنان داخلى و خارجى در صدد دور کردن مردم به خصوص جوانان از مساجد مى باشند. آن بت شکن زمان با درک این حساسیت دشمنان، بارها خطر جدایى انقلاب از مساجد را مورد تأکید قرار داده و فرموده اند: «اگر این مسجد و مرکز ستاد اسلام قوى باشد، ترس از فانتومها نداشته باشید! ترس از آمریکا و شوروى و اینها نداشته باشید! آن روز باید ترس داشته باشید که شما پشت کنید به اسلام، پشت کنید به مسجد.» و در بیانى دیگر مى فرمایند: «اى ملت! مسجدهاى خودتان را حفظ کنید!... مسجدها را حفظ کنید! بروید به مسجد... تا این نهضت به ثمر برسد! مملکت شما نجات پیدا کند.» همچنین مى فرمایند: «شما باید هوشیار باشید که مسجدهایتان و محرابهایتان و منبرهایتان را حفظ کنید و بیشتر از سابق، شمایى که این معجزه را از مسجد دیدید که همه قدرتها را به هم شکست، نه فقط ابرقدرتها، قدرتهاى دیگر را هم به هم شکست، نباید در اسلام سستى کنید! مسجدها را محکم نگه دارید و پرجمعیت کنید!» رهبر کبیر انقلاب با تیزبینى اى که در مسائل سیاسى داشتند، خطر جدایى مردم ونهضت را در اوایل انقلاب از مساجد حس مى کردند ومراقب بودند تا ارتباط مردم با مسجد قطع نگردد. از جمله مواردى که اهمیّت فوق العاده حضور مردم در مساجد را از دیدگاه حضرت امام رحمه الله عیان مى سازد، پیامى است مبنى بر اینکه تمامى اسلحه هایى که در اوج تظاهرات و درگیریها به دست مردم افتاده است، به مساجد تحویل داده شود. این پیام که با استقبال همگان مواجه شد، تأکید دیگرى بر این مطلب است که علاوه بر اهمیت تجمع در مسجد، حتى رفت و آمد به این جایگاه الهى نیز داراى آثار و برکات زیاد است و نقشه هاى دشمنان را خنثى مى کند. این در حالى است که مکانهاى دیگر نظامى و انتظامى مى توانست به عنوان پایگاه جمع آورى معرفى شود واین چیزى نیست جز اهمیت حضور در مساجد و پیوند وارتباط جامعه با مسجد و روحانیت. حضرت امام رحمه الله در بخشى از این پیام مى فرمایند: «باید تمام اسلحه هایى که در دست مردم است، جمع شوند! هر کس اسلحه اى پیدا کرد، باید به مسجد محله خود ببرد و به امام جماعت مسجد تحویل بدهد و بعد این اسلحه ها از مساجد به کمیته آورده مى شود.» حضور سیاسى روحانیت در مسجدحضرت امام خمینى رحمه الله ، آن بزرگ مرد تاریخ، در اوج اختناق رژیم ستمشاهى یعنى سال 1352 فرمودند: «وظیفه علماى اعلام و مبلغین است که جرائم اسرائیل را در مساجد و محافل دینى به مردم گوشزد کنند.» حضرت امام رحمه الله در خاطره اى مى فرمودند: «در دوران رضاخان من از یکى از ائمه جماعات سؤال کردم که اگر یک وقت رضاخان لباسها را ممنوع کند و اجازه پوشیدن لباس روحانى به شما ندهد، چه کار مى کنید؟ او گفت: ما توى منزل مى نشینیم و جایى نمى رویم. گفتم: من اگر پیش نماز بودم و رضاخان لباس را ممنوع مى کرد، همان روز با لباس تغییر یافته به مسجد مى آمدم و به اجتماع مى رفتم. نباید اجتماع را رها کرد و از مردم دور بود.» <\/h3> |
بسم الله الرحمن الرحیم
(انّ العلماء ورثه الانبیاء : عالمان ، وارثان پیامبرانند .)
زندگینامه :
آیت الله حاج شیخ جواد فومنی الحائری
( متولد 1330 ه.ق – متوفی 1384 ه.ق )
اعقاب و نسب مرحوم آیت الله فومنی : مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد فرزند مرحوم آیت الله شیخ جعفر فرزند مرحوم ملا احمد فرزند مرحوم ملا اسماعیل فومنی . ازدواج و مناکحت سیده فاطمه از سیدات پاکدامن با مرحوم ملا اسماعیل سبب تولد مرحوم ملا احمد فومنی شد و ازدواج ایشان با سیده علویه دختر مرحوم کربلایی سید علی فومنی ، موجب ولادت مرحوم آیت الله حاج شیخ جعفر فومنی گردید و در اثر ازدواج آن مرحوم با سیده بانو دختر سید عبدالکریم ، مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد فومنی پا به عرصه وجود گذاشت .
پدر بزرگوارش ، مرحوم آیت الله حاج شیخ جعفر فومنی الحائری ، صاحب مقامات و کرامات ، از استوانه های علمی و عملی و از مجتهدین و مدرسین برجسته شهر کربلا به شمار می رفت که عمر شریف خود را در پرورش طلاب علوم دینی و احیای حوزه های علمیه سپری نمود .
حضرت آیت الله بهجت دامت برکاته از جمله کسانی هستند که طی مدتهای مدید در کنار حوزه درسی ایشان ، علاوه بر استفاده های علمی ، از اخلاقیات ایشان نیز توشه هایی بر می گرفتند . ایشان اظهار می دارند :
« مرحوم حاج شیخ جعفر رحمه الله علیه از جمله معدود افرادی بودند که گاهی بعضی حقایق نهانی و اسرار باطنی از ایشان ظهور پیدا می کرد و معلوم بود چیز هایی می دانستند که در آن عهد بسیاری ار مدعیان از آن بی خبر بودند . بخاطر دارم آخرین بار که ایشان را ملاقات کردم ، در کمال صحت و سلامت و بدون هیچ عارضه ای ، خبر فوت خودشان را به من دادند و یک هفته بعد ، از این نشئه دنیا رخت بربستند . بالاتر از هر چیز دیگر که باید به عنوان یک اصل مهم در زندگی آن عالم ربانی از آن یاد کرد ، خصوصیات اخلاقی ایشان است ، در این زمینه بدون این که ریاضاتی را متحمل شده باشد در مرتبه ای قرار داشت که ما با سالها ریاضت نمی توانستیم برسیم . در توصیف اخلاقیات ایشان می توان گفت پس از یک عمر زندگانی با آن صیت و آوازه ، در تمام کربلا دو نفر مخالف نداشت . »
آیت الله حاج شیخ جعفر فومنی پدر بزرگوار مرحوم آیت الله فومنی ، علاوه بر فعالیتهای علمی و آموزشی ، در رواق مقدس حضرت سید الشهدا علیه السلام به اقامه نماز جماعت می پرداختند و فضلاء و مومنین از فیض جماعت ایشان بهره مند می گردیدند . مرحوم حاج شیخ جعفر فومنی سرانجام در سال 1357 ق پس از 54 سال زندگی سعادتمندانه به دیدار حق شتافت . نقل شده : « مرحوم حاج شیخ جعفر در آخرین لحظات حیات دفعتا اشاره فرمودند که : مرا بلند کنید ، بیدرنگ زیر بازوهایش را بر گرفتند و او را نشانیدند ، نگاهی به پیش روی خود انداختند ، دیگر نفسی باقی نمانده بود که سر خود را به حالت تعظیم فرود آورد و جان به جان آفرین تسلیم نمود . » خبر ارتحال آن عزیز از مناره های حرم امام حسین علیه السلام در سطح شهر کربلا منتشر شد و طی مراسم با شکوهی با حضور علماء فضلاء طلاب و مومنین ، پیکر پاکش به طرف حرم مطهر تشییع و در رواق مقدس پشت سر به خاک سپرده شد .
ولادت آیت الله فومنی : مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد فومنی حائری در روز چهارشنبه 22 خرداد سال 1291 ه.ش مطابق با 27 جمادی الثانی 1330 ه.ق در کربلا ی معلی ، محله باب النجف در یک خانواده اصیل روحانی پای به عرصه گیتی نهاد .
مادر بزرگوارش سیده بانو که از سیدات پاکدامن و با تقوا بود آرزو داشت که فرزندش از سربازان فدایی و غلامان حلقه به گوش جد بزرگوارش مولی الکونین ، حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام گردد . لذا به عنوان یک سنت مرسوم عربی پس از اجرای مراسم و آداب اسلامی ، نرمی گوش راست عزیز دلبندش را سوراخ نمود که تا آخر عمر هرگز این منصب والا را از یاد نبرده و آنرا با هیچ چیز دیگر ، سودا ننماید .
مراحل تحصیل :
1- مکتب خانه : کودکی خردسال بود که پدر بزرگوارش او را به مکتب خانه نزد مرحوم حاج شیخ علی اکبر نائینی معروف به خطاط که از دیر باز ، خانه مسکونی خود را به مرکز تعلیم و تربیت اطفال اختصاص داده و همچنان تا سنین کهولت به همین روش مکتب داری می کرد سپرد . در محضر استاد ، آداب نماز ، تلاوت قرآن ، سواد خواندن و نوشتن ، آشنایی با لغات و هنر خط و کتابت را آموخت . علاقه و پشتکار و سرعت یادگیری درس و تلاش وافر برای یادگیری بیشتر ، نشان از هوش سرشار و نبوغ ذاتی او می کرد .
2- طلبه نوجوان : ده سال بیشتر نداشت که با اشتیاق فراوان ملبس به لباس مقدس روحانیت شد و صرف و نحو و ادبیات عرب را از محضر شریف پدر بزرگوارش تلمذ نمود و همچنان تا مراحل مختلف علمی در حلقات دروس معظم له شرکت می جست . سطوح را نزد دیگر اساتید و مدرسین حوزه کربلا از جمله مرحوم حاج شیخ جعفر رشتی در مدرسه بادکوبه به انجام رسانید .
3- دروس خارج فقه و اصول : پس از اتمام دوره سطوح عالیه ، وقت آن فرا رسیده بود که به منظور گذراندن دروس خارج فقه و اصول و استفاده از محضر اساطین عظام بویژه مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا ضیا ء الدین عراقی و مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی ، به نجف اشرف عزیمت نماید . با تلاش و مجاهدت و عشق به تعلیم علوم اسلامی ، مرحوم فومنی توانستند در سن 25 سالگی به درجه شامخ اجتهاد نائل آیند و از علماء بزرگ نجف اشرف از جمله آیت الله العظمی عراقی اجازه اجتهاد دریافت دارند .
- مهاجرت به تهران : مرحوم آیت الله فومنی پس از فوت پدر بزرگوارش در سال 1357 ه.ق مطابق با 1317 شمسی در سن 27 سالگی برای نشر احکام اسلام و تربیت افراد با ایمان و سلحشور عازم تهران گردید .
پس از ورود ایشان به تهران ، در منزل یکی از نزدیکان و خویشان خود اقامت گزیدند و ضمن اقامه نماز جماعت و سخنرانی و منبر ، به نشر احکام و هدایت مردم می پرداختند . ورود ایشان به تهران مصادف با آغاز جنگ جهانی دوم و اواخر حکومت دیکتاتوری رضا شاه بود . بیانات ، رفتار و کردار ایشان به سرعت مورد توجه مومنین محل ( خیابان خراسان ) قرار گرفت و بدلیل نا مناسب بودن منزل مسکونی ، رای تشکیل جلسات دینی اقدامات اولیه برای بنا و ساخت مسجدی برای ایشان شکل گرفت .
- فعالیت های دینی و فرهنگی : سیاست های ضد دینی رژیم پهلوی ، پس از به قدرت رسیدن رضا خان با هدایت و برنامه ریزی استعمار با سرعت هر چه بیشتر در ارکان مختلف جامعه اجرا می گردید ، از جمله طرح لباس متحد الشکل و کشف حجاب و ایجاد مدارس جدید به سبک غربی – در دوران پهلوی دوم شتاب بیشتری نیز بخود گرفته بود - ، زنگ خطری برای علماء و دلسوزان دین بود . در این راستا تلاش های بیشماری در مخالفت و اعتراض به این اقدامات از سوی آگاهان و علماء متعهد صورت می گرفت . اما رژیم بدون توجه به نظرات علماء و روحانیون ، در پی اجرای سیاست های خود بود . مرحوم آیت الله فومنی پس از مهاجرت به تهران و مشاهده نا بسامانیهای فرهنگی و دینی در بین اقشار مختلف مردم ، و نگرانی از آینده کشور ، در حالیکه دردمندانه و متعهدانه نگرانیهای خود را به مردم منتقل می نمود ، آنان را نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی ، حساس و توجه می داد ؛ و به افشاء برنامه های رژیم می پرداخت ، در همین ارتباط به تاسیس و تشکیل بنیاد های اجتماعی فرهنگی اسلامی همت گمارد و بصورت عملی وارد کارزار مبارزه و مقابله با نیات استعماری رژیم پهلوی گشت . مرحوم آیت الله فومنی تا زمان فوت ، فعالیت های بسیار مهم و ارزنده ای نمود که ذیلاَ به تشریح برخی از آنها می پردازیم :
1- تشکیل اتحادیه دینی : بلا فاصله پس از ورود آیت الله فومنی به تهران و آغاز فعالیت تبلیغی و اقامه نماز جماعت و اجرای برنامه های سخنرانی در منزل یکی از نزدیکان خود به نام« دیبایی » ، و تجمع بسیاری از مومنین و متدینین در اطراف ایشان ، احساس کردند برای تداوم فعالیت و بهره گیری از توان این گروه ، ضروریست تحت عنوان شکلی ، هویت حقوقی و اسلامی پیدا نمایند . در این راستا عنوان « اتحادیه دینی » را بر این جمع نهادند . در ادامه فعالیت ها و اقدامات مرحوم آیت الله فومنی ، این اتحادیه ، نقش بسیار موثر و مفیدی در اجرای بسیاری از برنامه های اسلامی ، تبلیغی و فرهنگی ایشان ایفا نمود . این اتحادیه در طول سالها فعالیت مرحوم آیت الله فومنی بتدریج محدود و غربال شد و در جلسات روضه و اجتماعات دینی در مسجد نو و منزل آیت الله فومنی ، تجمع می نمودند و در کمک و مساعدت ، جهت بر پایی مجالس جشن ، سوگواری و ایام مذهبی ، اقدام می کردند . اتحادیه دینی تا زمان در گذشت آیت الله فومنی ، فعال بود و از سوی ساواک نیز تحت مراقبت قرار گرفته و برای آن و عناصر موثر اتحادیه پرونده ای نیز تشکیل داده بودند .
از جمله افرادی که در اتحادیه ، نقش کلیدی داشت و از مریدان و نزدیکان مرحوم آیت الله فومنی بشمار می رفت ، مرحوم « حاج علی اصغر فخار زاده » بود که بعلت تمکن مالی و ارتباط با برخی از تجار بازار ، خدمات و کمک های شایان توجهی در بنای مسجد نو و مدارس آن و فعالیت های دینی مرحوم آیت الله فومنی داشت .
2- احداث مسجد نو : همانطور که اشاره شد ، پس از ورود مرحوم فومنی به تهران و اسکان در منزل یکی از نزدیکان با شروع تبلیغ ، ارشاد و اقامه نماز جماعت و نیز استقبال مردم متدین به شرکت در مجالس وعظ و خطابه مرحوم آیت الله فومنی ، نیاز به یک مکان مناسب و در واقع مسجد احساس شد . لذا با همکاری اعضاء اتحادیه دینی ، علی الخصوص مرحوم آقای فخار زاده زمین مسجد نو خریداری و در سال 1320 این مسجد بنا گردید . بدلیل فعالیت های چشمگیر و همه جانبه مرحوم آیت الله فومنی ، بتدریج این مسجد که در خیابان خراسان تهران بنا شده بود مورد توجه اهلی محل و دیگر محلات قرار گرفته ، و مرکزیت مناسبت های دینی و اسلامی منطقه را در دست گرفت . همانطور که از گزارشات منابع ساواک بر می آید ، با وجود گنجایش بسیار محدود این مسجد ، هجوم مردم مسلمان و متدین برای استماع بیانات مرحوم فومنی و جلسات مذهبی منعقده در این مسجد آنچنان بود که معمولا خیابان و کوچه های اطراف مسجد مملو از جمعیت بود .
بر اساس اسناد ساواک موجود ، حضور و نقش مسجد نو و انجام سخنرانیهای افشا گرانه در آن ، عمدتا پس از جریان 28 مرداد 1332 می باشد . شاید مهم ترین دلیل آن ، وقوع حوادث و شرایط نامناسب پس از کودتا و مقابله شدید رژیم با مخالفین و نیز اجرای گسترده سیاست های فرهنگی و اجتماعی ضد دینی رژیم بود .
3- تاسیس دبستان نو مخصوص دوشیزگان : مرحوم آیت اله فومنی با این طرز تفکر که متدینین ، باید از راه فرهنگ و تاسیس دبستانها و دبیرستانها و حتی دانشکده ها ، فرزندان خود را از چنگال بد آموزیهای دیگران نجات داده و مستقلا در آموزش و پرورش نو باوگان خود دخالت داشته باشند ، در حدود سال 1326 ه.ش در زمانیکه بدنبال سیاست های آموزشی رژیم ، فقط دبستانهای دولتی با شیوه و برنامه های ضد دینی و غربی وجود داشت ، اقدام به تاسیس ، دبستان نو دخترانه نمود . این حرکت مرحوم فومنی که اولویت را به ایجاد دبستان دخترانه داده بود از سوی برخی عناصر متعصب و منفی باف مذهبی مورد اعتراض واقع گردید . در شرایطی که بسیاری از متدینین ، بخاطر وجود بد آموزیها و انحرافات مدارس دولتی ، دختران خود را از تحصیل محروم نموده بودند ، زیرا جز این راهی نمی دیدند و همه راهها برای تربیت صحیح دختران خود را بسته می انگاشتند . مرحوم فومنی اقدام به تاسیس چنین مدرسه ای نمود . این اقدام شجاعانه ایشان بسیار چشمگیر و مورد توجه قرار گرفت . آن مرحوم با استقامت و ثبات قدمیکه در اقدامات خود داشت ، از موضع و دید گاهش صرف نظر نکرده و با قدرت و قوت استحکام پایه های مدرسه دخترانه همت گمارد و با همکاری همسر گرامی خود که مسئولیت مدرسه را به دوش گرفته بود ، توانست در طول فعالیت خود ، هزاران دختر و مادر مسلمان و با فضیلت تحویل جامعه دهد .
مرحوم آیت الله فومنی در جواب نامه ای که به مناسبت تاسیس دبستان نو نوشته بود و این پاسخ توسط اتحادیه دینی مسجد نو بصورت جزوه ای در سال 1371 ه.ق چاپ و منتشر شده است چنین می نویسد : « در حدود ده سال است در تهران مشغول انجام وظیفه بوده و تشخیص داده ام که اساس همه مفاسد ، فرهنگ است و هر جنایت و خرابکاری که در کار هست تماما از آنجا است . و شکی نیست که پست فرهنگ یک موقعیت مهمی است که می توان بدانوسیله یک مملکت را به بدبختی انداخت و نیز ممکن است از این راه یک جامعه را به سعادت و نورانیت ، سوق داد . با توجه ه وضع فرهنگ در ممالک اسلامی ، من همیشه دچار اضطراب عجیبی بودم و وقتم ، بناراحتی می گذشت . شما ببینید چگونه انسان راحت باشد و مشاهده کند ، یک چنین شاهرگ و سنگر حیاتی مسلمانان در اختیار تام دشمن باشد ؛ و جامعه به قدری سطحی و اغفال شده که به یک دعای سحر که از رادیو پخش می کنند ! دلش آرام بگیرد و در صدد رفع بد بختیهای خود نباشد . » در ادامه چنین می نویسد : « ... لذا ناچار تاسیس اتحادیه نموده ، شروع به تهیه و سازمان مسجد و بالاخره پیشنمازی و منبر و سخنرانیها و نشریه ها و همه این ها را مقدمه رسیدن به این هدف عالی دانسته و در مرتبه اول در صدد تاسیس دبستان برای دوشیزگان بر آمدم . »
امعان نظر در مطالب فوق نشانگر فکر روشن و آگاهی عمیق ایشان از دسیسه ها و برنامه های فرهنگی ضد دینی رژیم پهلوی و حساسیت و ناراحتی آن مرحوم از غفلت و سطحی نگری مردم ، می باشد .
تاسیس این مدرسه نیز با همکاری عناصر اتحادیه دینی و بخصوص مرحوم فخار زاده ، با خرید منزلی در پشت مسجد نو صورت گرفت و فعالیت آن تا حال حاضر ادامه دارد .
4- تاسیس اولین کودکستان تربیت دینی : یکی دو سال پس از تاسیس دبستان دوشیزگان ، در حدود سال 1327 ه.ش ، مرحوم آیت الله فومنی شنیدند که عده ای ، کودکستان تاسیس کرده و آموزگاران و مربیان یهودی و نصرانی ، کودکان مسلمان را سرپرستی می کنند ! ، لذا تصمیم گرفتند اقدام به تاسیس کودکستان نمایند . این تصمیم با همت و همیاری اعضاء اتحادیه دینی با سرعت عملی شد و کودکستان مجهزی با شهریه ارزان و با یک دستگاه اتومبیل برای ایاب و ذهاب اطفال ، تاسیس گردید . این کودکستان در جوار دبستان دخترانه و ضمیمه آن مدرسه گردید و سالهای سال به فعالیت خود ادامه می داد .
این اقدام مرحوم آیت الله فومنی نیز نشانگر حساسیت و توجه ایشان به مسائل فرهنگی و اجتماعی است . آن مرحوم از جمله علمایی بودند که حوادث و پدیده های اجتماعی را مورد توجه قرار می دادند و پیگیر وقایع و موضوعات مختلف اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی بودند . مطالعه روزنامه ها ، مجلات و نشریات گوناگون و اطلاع از جریانات داخلی و خارجی از ویژگیهای مثبت و قابل توجه ایشان بشمار می رود .
5- تاسیس شرکت تعاونی « روزی دهشاهی » :
در سال 1329 ه.ش به منظور تامین هزینه های جاری مسجد نو و برگزاری مراسم جشن و سوگواری و مناسبت های دینی و نیز تامین بخشی از نیاز های مدرسه دخترانه و کودکستان با ابتکار و تلاش مرحوم آیت الله فومنی شرکت تعاونی « روزی دهشاهی » تاسیس شد . بواسطه تبلیغات فراوانی که از سوی موسسین این شرکت در مسجد نو و خیابان های اطراف بعمل آمد ، طرح ، از طرف مردم مورد استقبال فراوان قرار گرفت و توانست از این طریق ، بخش قابل توجهی از نیاز های مالی مسجد نورا تامین نماید . علاوه بر این بدنبال کمک های قابل ملاحظه ای که انجام شد ، آن مرحوم به کمک دیگر برادران اتحادیه دینی توانستند ضمن تکمیل و گسترش فضای مسجد نو اقدام به تاسیس مدرسه پسرانه نیز بنماید .
این شرکت تعاونی که اساسنامه آن در کتاب ستم ستیزان نستوه مندرج است ؛ توسط برخی از متدینین و اعضاء اتحادیه دینی تشکیل و مقرر شد هر یک از اعضای شرکت ، روزی دهشاهی که نیم ریال است را به صندوقی که در منزل و یا درب مغازه خود برای این منظور نصب کرده اند بیندازند و سر هر ماه ماموری که انتخاب شده بود صندوق ها را باز کرده و موجودی را برداشته و رسید بدهد و مجددا صندوق را پلمپ نماید .
انعکاس این طرح در سطح منطقه و استقبال پر شور مردم از آن و افزایش توان مالی دست اندرکاران مسجد نو که موجبات گسترش فعالیت ها مسجد نو ، اتحادیه دینی و مدارس گردیده بود ، مورد توجه ساواک نیز قرار گرفت . ساواک توسط منابع نفوذی خود در تلاش بود تا گزارشی از اجرای این طرح و میزان مبالغ جمع آوری شده در هر ماه ، تهیه و جهت مقابله ، اقداماتی صورت دهد .
در بند 7 اساسنامه شرکت چنین آمده است : « عائدات این شرکت آنچه و هر چه هست در هر زمانی که باشد فقط برای مصارف لازمه مسجد نو و نیز در مواقع لزوم انعقاد مجالس جشن و سخنرانی های دینی و چاپ نشریه ها و کتب سودمند دینی و بیش از هر چه برای تعلیم و تربیت دینی اطفال از دختر و پسر که تاسیس کودکستان و دبستان و امثال آن بشود و بجز مصارف نامبرده به هیچ وجه من الوجوه هیچ فردی را به هیچ عنوانی حق تصرف در وجوه موجوده این شرکت نبوده و نخواهد بود . »
علی ای حال تاسیس شرکت تعاونی ، وسیله ای بود برای گسترش فعالیت های اجتماعی و فرهنگی مرحوم آیت الله فومنی و توانستند از قبل این منبع مالی قابل توجه ، هر چه بیشتر و قاطع تر در رسیدن به اهداف عالیه خود همت و جدیت بعمل آورند .
6- تاسیس دبستان نو ویژه پسران :
در جهت رسیدن به نیات خیر خواهانه فرهنگی مرحوم آیت الله فومنی ، آن مرحوم به کمک اعضاء اتحادیه دینی و تامین زمین برای احداث یک باب مدرسه پسرانه توسط مرحوم فخارزاده و وصول همیاری مردمی از طریق صندوق های روزی دهشاهی ، موفق شدند دبستان پسرانه را بنا نمایند . این مدرسه در انتهای خیابان لرزاده واقع بود و بدین ترتیب پایگاه فرهنگی و مذهبی دیگری در اختیار فرزندان مسلمان قرار گرفت . در این دبستان علاوه بر تدریس برنامه های آموزش و پرورش ، تعالیم اسلامی هم تدریس می شد . در حال حاضر این مدرسه تحت نظر آموزش و پرورش به فعالیت خود ادامه می دهد .
7- احداث مسجد نو شماره 2 :
در حدود سال 1339 ، مرحوم آیت الله فومنی به فکر افتادند تا برای مردم متدین انتهای خیابان لرزاده که در حوالی محلشان فاقد مسجد بودند ، مسجدی بنا نمایند . در این خصوص تصمیم گرفتند در طبقه فوقانی دبستان پسرانه ، اقدام به بنای مسجد نمایند . احداث و بنای این مسجد ابتدا از بودجه شرکت تعاونی ، تامین شد و سپس با کمک و مساعدت مسلمانان خیر ، ساختمان مسجد به اتمام رسید و ضمن اینکه محلی برای تبلیغات اسلامی و تجمع مومنین محل گردید ، از طرفی برای دانش آموزان نیز بعنوان یک سالن سخنرانی مورد بهره برداری قرار گرفت .
- فعالیت های سیاسی و اجتماعی : مرحوم آیت الله فومنی در تقسیم بندی موضوعات سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ، اولویت اول را به مسائل فرهنگی میدادند و برنامه ها و اهداف خود را بر محمور موضوعات فرهنگی ، متمرکز می کردند . فعالیت هایی را که در صفحات قبل بر شمردیم ، نشانگر عزم و جدیت ایشان در این مسیر می باشد . بدنبال سرنگونی رژیم دیکتاتوری رضا خان در 1320 ه.ش و به سلطنت رسیدن محمد رضا ، فضای عمومی کشور ، بخصوص اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی کشور ، تا حدود زیادی با و شرایط مساعدی برای ظهور و بروز دستجاب و احزابو گروههای سیاسی مختلف ، مهیا نمود . در این آشفته بازار ، احزاب ملی گرا ، وابسته به دولت های غربی و شرقی ، توده ایها و سلطنت طلبان وابسته به دربار به رقابت و کشمکش های حزبی و گروهی می پرداختند و ظهور فدائیان اسلام در اواخر دهه 20 با انگیزه و هدف مقابله با جریانات ضد اسلامی که بدلیل شرایط فوق بطور گسترده ای در سطح کشور شیوع یافته بود ، به این تنازعات و برخورد ها شدت بخشید . مبارزات مرحوم آیت الله کاشانی و دکتر مصدق ، با دربار و مسئله نهضت ملی نفت و نهایتا اختلاف میان رهبران نهضت ( کاشانی و مصدق ) و وقوع کودتای 28 مرداد 32 و سرنگونی دولت مصدق و ... ، در برابر دیدگان تیزبین و ژرف مرحوم آیت الله فومنی قرار داشت ، اما ایشان بدون آن که وارد دسته بندی های سیاسی و حزبی شود ، در عین حمایت از جریانات اسلامی ، همچون فدائیان اسلام و مرحوم آیت الله کاشانی و مخالفت با گروه ها و احزاب ملی گرا و توده ای و ارشاد و هدایت مردم جهت شناخت ماهیات احزاب و گروه ها ، روش و مسیر فرهنگی و تربیتی خود را فراموش نکرده و با تلاش بی شائبه خود ،پی ریزی مبانی صحیح اعتقادی و اسلامی مردم مسلمان را ادامه می داد .
پس از حوادث کودتای 28 مرداد سال 32 و محاکمه و تبعید دکتر مصدق و خانه نشین شدن مرحوم کاشانی و برقراری حکومت نظامی و بخصوص پس از ترور نا موفق حسین علاء که منجر به دستگیری ، محاکمه و اعدام شهید نواب صفوی و یارانش گردید ، جو خفقان ، وحشت و سرکوب در سر تا سر کشور حاکم شد . وجود چهره ای چون تیمور بختیار که به عنوان فرماندار نظامی تهران و بدنبال آن در پی تاسیس ساواک در سال 1336 و قرار گرفتن بختیار در راس آن ، این جوارعاب و وحشت و شکنجه تشدید و فریاد ها ، مخالفت ها و اعتراضات فروکش نمود . جو خفقان امکان هر نوع فعالیت عملی و مقابله مستقیم با حکومت را از نیروهای مذهبی و ملی ستانده و در چنین شرایطی ، مرحوم آیت الله فومنی درپی انجام رسالت دینی و اسلامی خود ، مخالفت ها و اعتراضاتی به برخی سیاست های رژیم بعمل می آورد . اولین اسناد مربوط به ایشان که بدلیل سخنان صریح و بی پرده حساسیت ماموران حکومت نظامی را بر انگیخت ، حاکی از این است که ایشان تابع جریانات سیاسی نبوده و بر حست تکلیف شرعی و رسالت دینی ، اقدام به مقابله با سیاستهای جاری رژیم نمودند . سخنان و بیانات آن مرحوم در ابعاد مختلف سیاسی ، نظامی ، فرهنگی ، اقتصادی ، داخلی و خارجی ، مبین جامع نگری و روشن بینی ایشان نسبت به مسائل و مشکلات کشور است . افشاگریها و روشنگریها ی مرحوم آیت الله فومنی در مسجد نو ، آنچنان مورد توجه و استقبال مردم متدین قرار گرفته بود که دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی رژیم مجبور می شوند جهت اطلاع از مواضع ، دید گاه ها و حضور مردم در مسجد نواقدام به قرار دادن منابع نفوذی و جمع آوری اخبار و گزارشات بنمایند .
در این دوران خفقان و سرکوب ، رژیم شاه که با حمایت آمریکا ، زمینه تحقق اهداف پلید ضد دینی خود را مهیا می دید ، به پیاده کردن برنامه های فرهنگی و ضد ارزشی خود اقدام نمود . در این بین مرحوم فومنی نیز هر چه زمان می گذشت و مظاهر فساد و فحشا و بی دینی در جامعه گسترش پیدا می کرد ، لحن و سخنانش صریحتر ، رک تر و بی پرده تر می شد . بر این اساس ، بدفعات توسط ماموران انتظامی و امنیتی رژیم تحت فشار و مورد آزار و اذیت قرار گرفت . ساواک بار ها ایشان را احضار کرد تا تذکرات و تهدیداتش را به آن مرحوم اعلام نماید ، اما مرحوم فومنی با صلابت و قاطعیتی که داشتند هرگز پاسخ مثبت به احضاریه ها نمی دادند و با عزت نفس و قدرت به ماموران ساواک و شهربانی می گفتند : « من نمی آیم و هر کس با من کار دارد یا به مسجد بیاید و یا با شماره تلفن من تماس بگیرد . » به یقین می توان ادعا نمود لحن کنایه ها و انتقادات و افشاگریهای مرحوم فومنی در طی دوران پس از کودتای 1332 منحصر بفرد بود . به مرور که این انتقادات و اعتراضات ، رنگ و بوی سیاسی به خود می گرفت ، ساواک نیز حساستر و شدید تر با مرحوم فومنی برخورد می کرد ؛ بطوریکه از اواسط دهه 30 تا زمان فوت ایشان در سال 43 جمعا حدود 4 بار ، توسط ساواک دستگیر گردیدند .
مرحوم آیت الله فومنی در جریان شروع نهضت امام خمینی از مدافعین و حامیان و مبلغین این حرکت بودند و هم چون دیگر روحانیون متعهد و مبارز ، ضمن هدایت و ارشاد مردم ، خود نیز در صفوف مقدم مبارزه با رژیم شاه حرکت می کردند . مرحوم فومنی پس از وقایع 15 خرداد سال 42 به همراه دیگر روحانیون پیرو مبارزه حضرت امام خمینی (ره) دستگیر شدند .
دستگیریهای مرحوم فومنی :
آیت الله فومنی در طول فعالیت های اجتماعی و سیاسی خود ، جمعا 4 بار توسط ساواک دستگیر و مورد بازجویی و شکنجه و اهانت زشت قرار گرفت . اهمیت حرکت ، سخنان و افشاگری های مرحوم آیت الله فومنی برای رژیم آنچنان حساسیت برانگیز شده بود که مسئولین و روسای ساواک از جمله تیمور بختیار و پاکروان ، مستقیما جهت باز جویی ( و به قول خودشان توجیه و تذکر ) با وی مقابله و برخورد می کردند . همانطور که از اسناد ساواک و اظهارات نزدیکان واطرافیان مرحوم فومنی نمایان است در پس هر دستگیری ، موجی از مخالفت و اعتراض از سوی اقشار مختلف مردم و روحانیون به وجود می آمد و انتقال این اعتراضات و نا خشنودی های مردمی به علماء و بزرگان ، موجبات حرکت و تلاش آنان جهت آزادی آن مرحوم می گردید . در تمام دفعاتی که ایشان دستگیر می شدند بواسطه نفوذ و اعتراض علماء بزرگی چون آیت الله العظمی بروجردی ، آیت الله بهبهانی ، آیت الله محمد تقی آملی و ... رژیم شاه مجبور به آزادی ایشان می گردید .
عنایت به حمایت های چنین بزرگانی ، نشان دهنده شخصیت بزرگ اجتماعی و دینی این عالم آگاه و بیدار است و بواسطه همان قاطعیت و صراحت در دفاع از دین است که مرحوم فومنی چنین مکانتی نزد علماء بزرگ یافته بودند .
اولین دستگیری ایشان در تاریخ 16/10/1388 و دومین دستگیری در تاریخ 2/5/1339 صورت گرفت و در هر دو مورد نیز بواسطه آقایان علماء و بزرگان روحانیت ، از زندان رهایی یافت .
سومین و چهارمین دستگیری مربوط به وقایع سال 42 یکی در تاریخ 22/2/42 و دیگری در تاریخ 10/11/42 می باشد . بدنبال موج دستگیری های روحانیون مبارز و پیرو امام خمینی ایشان نیز بدلیل سوابق مبارزاتی ، دستگیر گردیدند . علیرغم فشارها و تهدیدات ساواک مبنی بر جلوگیری از فعالیت های مرحوم فومنی ، به دلیل شروع نهضت و تحولات و حوادث مهم سیاسی در سطح کشور و آشکار شدن چهره منفور و وابسته رژیم شاه و مخالفت حکومت با اسلام و روحانیت و استقبال مردم مسلمان از هرگونه اقدام ضد رژیم ، مرحوم فومنی به انتقادات و مخالفت های خود علیه سیاست های فرهنگی و اجتماعی رژیم ، شدت بخشید و در نتیجه در تاریخ 10/11/42 مجددا دستگیر گردید . این بار نیز به واسطه حمایت های مردمی و فشار علماء و بزرگان حوزه و ترس رژیم از برانگیخته شدن احساسات مردم مسلمان ، مجبور به آزادی ایشان از زندان شدند .
- در گذشت مرحوم آیت الله فومنی :
یک عمر زندگی با سعادت ، سرافرازی و پاکدامنی و بالاخره جنبش و فعالیت ، مبارزه و پیکار ، به راستی توفیقی است که نصیب هر کس نمی شود . اما مرحوم فومنی این توفیق را به دست آورد و به مصداق « عاش سعیداَ و مات سعیداَ » سعادتمندانه زندگی کرد ، با مفاسد جنگید ، با رذائل به مبارزه برخاست و در راه پیکار با ظلم و بیدادگری بارها به زندان رفت ، ناسزاها شنید و اهانتها دید .
در نتیجه فشارهای روحی و جسمی ، سالها مبتلا به مرض قند گردید و در اواخر مبتلا به یرقان شد و در بیمارستان بازرگان بستری گردید . علیرغم تلاش پزشکان ، بیماری ایشان شدت گرفت . و در این اثنا، طبقات مختلف مردم جهت دیدار و عیادت ایشان به بیمارستان می آمدند و با خانواده وی همدلی می نمودند . مرحوم فومنی با وجود شدت گرفتن بیماری درخواست نمود به منزل منتقل شود ولی پس از چند روز بر اثر وخامت حال به بیمارستان فیروز آبادی منتقل شدند .
تقارن بیماری و فوت ایشان با ایام لیله القدر و شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان ، بسیار میمون و مبارک و توفیق بود برای آن مرحوم که همچون مولایش علی علیه السلام که در مقابل دشمنان دین و کج اندیشان ثابت قدم و استوار به راه خود ادامه دهد .
جنازه مرحوم فومنی در روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان از تهران تا شاه عبدالعظیم توسط چندین هزار جمعیت روزه دار بر دوش حمل گردید . مردم مسلمان جنازه آن مرحوم را با پای پیاده 12 کیلومتر بر دوش حمل کردند .
طبق وصیت مرحوم آیت الله فومنی جنازه ایشان در شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان به حضرت عبدالعظیم حمل و در مقبره ای که در سمت شرقی صحن مطهر قرار دارد به خاک سپرده شد .
بخاطر هم زمانی فوت ایشان با ترور عنصر وابسته رژیم ، « حسنعلی منصور » نخست وزیر ، که موجبات خوشحالی نیروهای مبارز و مردم مسلمان ایران گردیده بود ، مراسم تشییع پیکر آن مرحوم به صحنه تظاهرات و اعتراض گسترده مردم تهران علیه رژیم ، مبدل گردید و زد و خورد و درگیریهای خیابانی بین مردم و نیروهای امنیتی و انتظامی به وقوع پیوست . استقبال مردم تهران برای شرکت در تشییع جنازه ایشان آن چنان غیر منتظره و انبوه بود که رژیم نتوانست از حرکت اعتراض آمیز مردم و تظاهرات آنان جلوگیری به عمل آورد . آیت الله هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود ، در مورد اثرات مثبت فوت مرحوم فومنی در جریانات نهضت چنین می نویسد : « در این میان ، موج خبر قتل نخست وزیر رژیم ، حسنعلی منصور ، فضای سیاسی کشور را دگرگون ساخت و جوی تازه پدید آورد که گویی آمیزه ای بود از شادی ، غرور ، بهت ، نگرانی ، ابهام و نیز خشم و خشونتی جنون آسا ؛ در همین فضای نوین ، بر حسب تصادفی ، نیرو های وفادار نهضت را فرصت نمایشی با شکوه فراهم شد . به بهانه تجلیل از عالمی کهنسال و شیفته نهضت و حضرت امام ، خیل عظیم هواداران نهضت در تهران ، در حالی که به مراسم تشییع جنازه آیت اله فومنی شتافتند که زخم نخست وزیر تیر خورده رژیم ، دل های جریحه دارشان را مرهمی شده بود و در جرقه ای آشنا روزنه ای را چشم دوخته بودند که آینده ای روشن را در نگاه می نشاند . »
احداث مسجد نو : همانطور که اشاره شد ، پس از ورود مرحوم فومنی به تهران و اسکان در
منزل یکی از نزدیکان با شروع تبلیغ ، ارشاد و اقامه نماز جماعت و نیز استقبال مردم متدین به شرکت در مجالس وعظ و خطابه مرحوم آیت الله فومنی ، نیاز به یک مکان مناسب و در واقع مسجد احساس شد . لذا با همکاری اعضاء اتحادیه دینی ، علی الخصوص مرحوم آقای فخار زاده زمین مسجد نو خریداری و در سال 1320 این مسجد بنا گردید . بدلیل فعالیت های چشمگیر و همه جانبه مرحوم آیت الله فومنی ، بتدریج این مسجد که در خیابان خراسان تهران بنا شده بود مورد توجه اهالی محل و دیگر محلات قرار گرفته ، و مرکزیت مناسبت های دینی و اسلامی منطقه را در دست گرفت . همانطور که از گزارشات منابع ساواک بر می آید ، با وجود گنجایش بسیار محدود این مسجد ، هجوم مردم مسلمان و متدین برای استماع بیانات مرحوم فومنی و جلسات مذهبی منعقده در این مسجد آنچنان بود که معمولا خیابان و کوچه های اطراف مسجد مملو از جمعیت بود .
بر اساس اسناد ساواک موجود ، حضور و نقش مسجد نو و انجام سخنرانیهای افشا گرانه در آن ، عمدتا پس از جریان 28 مرداد 1332 می باشد . شاید مهم ترین دلیل آن ، وقوع حوادث و شرایط نامناسب پس از کودتا و مقابله شدید رژیم با مخالفین و نیز اجرای گسترده سیاست های فرهنگی و اجتماعی ضد دینی رژیم بود .
رفتن به مسجد هشت فایده دارد :
1- یافتن دوستى که در راه خدا با او رفاقت کند و از وى بهره مند گردد.
2- تحصیل علم نفیس و جدید.
3 - فرا گرفتن آیه اى از محکمات قرآن .
4- رحمتى که در انتظارش بوده تا شامل حال او گردد.
5- پندى که او را از هلاکت برهاند.
6- سخنى بشنود که او را هدایت کند.
7 - پیدایش خشیت در قلبش که او را از ارتکاب معصیت باز دارد.
8 - حیائى که موجب ترک گناه شود.
از حضرت امام محمد باقر ع منقولست که
" هرکس در شب ده آیه از قران بخواند خدا اورا از غافلین محسوب ندارد
و هرکه در شب پنجاه آیه از قرانبخواند خدا اورا از ذاکرین محسوب دارد
و هرکس صد آیه از قران تلاوت نماید خدا اورا از قانعین بشمارد
و هر که دویست آیه از قران بخواند خدا اورا از خاشعین حساب نماید
و هر که سیصد آیه از قران بخواند از فایزین محسوب گردد
و اگر پانصد آیه بخواند از مجتهدین نوشته شود
و اگر هزار آیه بخواند خدا او را یک قنطار اجر برای او بنویسد هر قنطاری پنجهزار مثقالست و هر مثقالی بیست وچهار قیراط است که قیراط کوچک هم وزن کوه احد است و قیرط بزرگ بقدر مابین زمین و آسمان است .و بعضی گفته اند که وزن هر قنطاری وزن هزار و دویست وقیه است و وزن وقیه بقدر دنیا و مافیهاست ."
از حضرت رسولخدا ص منقولست که
" هر که در نماز ایستاده قرائت قران نماید خداوند بازاء هر حرفی صد حسنه باو عطا فرماید و هر که در نماز نشسته تلاوت قران کند خدا پنجاه حسنه بازاء هر حرفی باو کرامت فرماید و هر که در غیر نماز تلاوت قران کند بازاء هر حرفی ده حسنه برای او نوشته شود ."
از حضرت صادق ع منقولست که
" هر که تلاوت قران از روی مصحف نماید خدا اورا معززوغنی گرداند و والدین او را بیامرزد و هرگاه والدین او کافر باشند خدا تخفیف در عذاب ایشان دهد
مسلمانان وظیفه دارند مساجد را خالی نگذارند و نمازشان را در مسجد بخوانند. مساجد را خالی گذاشتن خوب نیست، این که در روایات برای ساختن مساجد و مسجد رفتن فضایل زیادی ذکر شده برای ان است که مساجد خالی نماند...
غیرت اسلامی ما اجازه نمیدهد در برابر این حرکت خاموش بنشینیم، ما وظیفه داریم به مردم اعلام کنیم؛ زیرا در برابر حفظ قرآن و دین مردم مسئولیم، بسیاری از مردم نسبت به سکوت در برابر این حرکت به ما گلایه کردند.
حضرت آیتالله مکارم شیرازی با انتقاد شدید از اهانت به قرآن تصریح کرد: مسؤولان در برابر اهانت کنندگان به قرآن موضع بگیرند، ما در برابر آنها سکوت نخواهیم کرد.
حضرت آیتالله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید، امروز در دیدار با طلاب، دانشجویان، سپاهیان و اقشار مختلف مردم گفت: اهانت به قرآن، دل علاقهمندان به قرآن را آتش زد.
وی به تشریح چگونگی اهانت به قرآن اشاره کرد و اظهار داشت: همایشی که در تهران برای تشویق گردشگران تشکیل شده است؛ آنگونه که در اخبار و جراید نقل شده و حاضران در این جلسه نیز تأیید کردهاند؛ در آغاز این برنامه، قرائت قرآن در حالی خوانده شده است که برای رساندن قرآن به قاری، گروهی از زنان با لباس محلی و دفزنان، قرآن را در داخل سینی گذاشته و به قاری رساندند و پس از پایان قرائت قرآن، این حرکت را تکرار کردند.
این مرجع تقلید تأکید کرد: هیچ فرد عاقلی چنین حرکتی را انجام نمیدهد، مملکت به چه سویی میرود؟ اگر بنا است که کار خلاف شود، قرآن را از این مسائل جدا کنند.
وی تصریح کرد: اگر زمان شاه چنین حرکتی صورت میگرفت، فریاد همه بلند میشد، من نمیدانم، چرا با قرآن بازی میکنند! پایه و اساس جمهوری اسلامی بر اساس قرآن است، اگر با قرآن و دین اینگونه برخورد شود با دیگر مسائل چه برخوردی خواهد شد.
حضرت آیتالله مکارم شیرازی ادامه داد: اگر این خبر منتشر نمیشد، به خود اجازه نمیدادم، این خبر را اعلام کنم، شرمآور است، من به عنوان خادم قرآن که تمام عمر خود را در راه قرآن و مطالعه آن گذاشتهام، ناچارم بگویم این مسأله پیش آمده شرمآور است.
وی تأکید کرد: عوامل این مسأله چه کسانی بودهاند! مبادا این مسأله دوباره تکرار شود، مسؤولان از انجام چنین عملی اعلام بیزاری کنند و در برابر آن موضع بگیرند.
این مرجع تقلید ابراز داشت: غیرت اسلامی ما اجازه نمیدهد در برابر این حرکت خاموش بنشینیم، ما وظیفه داریم به مردم اعلام کنیم؛ زیرا در برابر حفظ قرآن و دین مردم مسئولیم، بسیاری از مردم نسبت به سکوت در برابر این حرکت به ما گلایه کردند.